با سلام.از لابلای به اصطلاح وبگردی مطلب ذیل را خواندم.بد نیست شما هم بخوانید:

چندروزی می شود که قول یکی از استاتید دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی کرج، در مورد عدم عینیت سیاست و دیانت فکرم را به خود مشغول کرده است، استاد خیلی صریح بر سرکلاس درس خود گفت:"مدرس با شعار دیانت ما عین سیاست ماست ، بزرگترین خیانت را به ایران کرده است" ،  استاد ز خ در ادامه صحبت هاشون بر سر کلاس گفتند " درحال حاضر حوزه در کار سیاست دخالت می کند . معلوم نیست سیاسی ها توی این کشور چه کاره هستند که از حوزه برای کشور تصمیم گیری می شود . وقتی حوزه ها در سیاست دخالت کنند کشور می شود یه چیزی شبیه به دوران صفویه .  در زمان صفویه ، شاه حوزه را تائید می کرد و حوزه هم شاه را . شطرنج به این خاطر حرام شد که شاه مات می شد صوفیه با حوزه مذاکره کرد ، حوزه هم شطرنج را حرام کرد. و تخته نرد هم همین طور"...

با خودم فکر کردم کلاس های درس که به شیوه استاد محور اداره می شوند، جایی برای بحث بر مباحث مطرح شده برای دانشجو نیست، و اینجا که به گفته مدیران سایت،" تبیین" مکانی آزاد برای گفتگو بین دانشجویان است، چند خطی در ادامه صحبت های جناب استاد، حرف های دلم را بیاورم...

1-مسئله دین و سیاست و تلاش برای جداسازی آن ، از سر کلاس های  درس اساتید محترم دانشگاه ها نیامده است، از شبکه گسترده جهانی وب  و شبکه های ماهواره ای و واژه پردازان هم ساطع نشده است!

ریشه جدایی دین از سیاست در اسلام ، اولین بار توسط معاویه هم به طور نظری وهم  عملی در سال 40 هـجری قمری مطرح شد.  معاویه لعنه الله پس از صلح با امام حسن مجتبی علیه اسلام در ابراز اندیشه سکولار خود گفت:
"من با شما جنگ نکرده ام که نماز بخوانید یا روزه بگیرید و حج برگزار کنید یا زکات دهید. شما خود این کارها را می کنید ، بلکه من با شما جنگ کردم تا بر شما حکومت کنم"

پس می بینیم که طرح مسئله جدا بودن دین از سیاست، چیزی تازه نیست. به گواهی استناد فرمایشات حضرت امام این مسئله در زمان بنی امیه طرح شد و در زمان بنی عباس قوت گرفت.

من فکر می کنم فرمایش مرحوم مدرس و پس از آن امام روح الله یک عمومیت جامعی دارد، و مختص به یک زمان و یه عصر خاص نیست ، چرا که سیاست هر کسی عین دیانت اوست. سیاست امام حسین علی السلام عین دیانت او، سیاست یزید هم عین دیانت او بود. سیاست صدام، اوباما، نتانیاهو و ... عین دیانتشان است و سیاست امام روح الله ، امام خامنه ای ، شهداء و سایر مؤمنین نیز عین دیانت آنهاست. پس «دیانت و سیاست» نه با شعار در هم ادغام می‌گردند و نه با شعار و میل کسی از هم قابل تفکیک هستند. بلکه سیاست چیزی جز دیانت (برنامه و روش زندگی در هر زمینه‌ای) و دیانت نیز چیزی جز سیاست نیست.

و اما جناب استاد، پس از این مقدمه کوتاه از خدمت شما چند سوال داریم؟

اگر  نوع دید ما اسلامی باشد  که هست و در غیر این صورت نیازمند پاسخ به شبهه شما نیستیم، پس آیا خداوند که با وضع، تدوین و ارسال دین توسط انبیای خودش، حتی در مورد جزئی‌ترین مسائل شخصی انسان، مثل طهارت یا غذا خوردن، احکامی منطبق با هدف و حکمت خلقت بیان کرده است، در مورد اصلی‌ترین مسائل زندگی انسان، مثل: حکومت، عدالت، روابط اجتماعی، روابط بین‌الملل، جنگ، صلح، اقتصاد، حقوق و قضا، کشور و کشور‌داری و ...، هیچ نگفته و انسان را رها کرده است ؟

و در این صورت نباید این مسئله را نقص دین شمرد؟

جناب استاد!!

اگر دین را ازسیاست جدا کنیم یعنی دین را از اجتماع جدا کردیم و در خانه های خود حبس کنیم، اگر انسان در مواضع اجتماعی و سیاسی خود پیرو احکام خدا نباشد، پیرو کدام احکام خواهد بود؟

آیا همه آنارشیسم می‌شوند و یا بالاخره دستورالعمل‌هایی را می‌پذیرند؟ این دستورالعمل‌ها و باید و نبایدها را چه کسی وضع کرده است؟ به غیر از مکاتب بشری!!؟ ضمانت اجرای آنها چیست؟ به غیر از قدرت!!؟ و آیا این همان دیکتاتوری نیست؟!

جناب استاد!


آیا جدا کردن دین الهی (اسلام به عنوان آخرین دین و دین تحریف نشده) از سیاست و سیاست از دیانت، به مثابه «حکومت بشر بر بشر» نیست؟ آیا چنین حکومتی جز با فریب و زور قابل اجراست ؟؟ و آیا این همان دیکتاتوری ظالمانه قدرتمندان بر مستضعفان نیست؟!

اینها طبیعی‌ترین عواقب جدا کردن سیاست از دین الهی است که بشر امروز بیش از هر زمان گرفتارش شده است.


2- در  دین الهی ما، آیات روایات و احادیث زیادی در خصوص قمار وجود دارد ، پس این مسئله باید بدیهی باشد که تخته نرد یا این نوع بازی ها طبق موازین دینی ما حرام اعلام شوند،  خداوند متعال قمار را، در ردیف می گساری و بت پرستی، از کارهای پلید شیطانی می داند  و به اجتناب از آن فرمان داده است:

«یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون

مائده-90

ای کسانی که ایمان آورده اید، بدانید که شراب، قمار، بت ها و چوب های مخصوص برد و باخت، پلید و ناپاک و از کارهای شیطانی است، پس از این کارها بپرهیزید تا رستگار شوید»

انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلاة فهل انتم منتهون » . (مائده: 91)

«یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما و . . .»

بقره: 219

و مسلم که نزول آیات قران وحضرات معصومین سال‌ها قبل از صفویه بوده اند !

3- و نکته آخر این که اگرچه دوران صفویه دوران استبداد شاهنشاهی بود و گاها سوء استفاده هایی از دین صورت می گرفت اما  با این وجود، به خاطر نقش نظارتی علمای دینی و مخصوصا شیعه باعث شد که این دوران  در بین حکومت های دیگر شاهنشاهی ، جزء دوران پیشرفت ایران از نظر صنعت کشاورزی، خدمات اجتماعی و رفاهی تجارت امنیت هنر موسیقی و... ، محسوب شود و حتی اگر فاکتورهای یک جامعه توسعه یافته را ریز کنیم، خواهیم دید که دوران صفویه این فاکتورها را داراست!

تکمله: محروم کردن یک قشر چه مهندس باشد،  چه روحانی  و چه استاد دانشگاه،  از ورود به حیطه تعیین سرنوشت، عین دیکتاتوری و تفکر فاشیستی است